مجوزها و نظارت از:
لطفا قبل از کلیک بر روی لوگوهای بالا، از خاموش بودن v.p.n دستگاه خود اطمینان حاصل فرمایید.
متولدین دهه 60، ابتدای 70 و نسلهای قبل از آن با واژهی سجل آشنا هستند!
سِجِل در واژهیاب :شناسنامه، کارت شناسایی معنا شده است.
هدف ما هم همین معناست.
من و دوستانم در سجل به دنبال ایجاد یک سیستم اعتبارسنجی و اعتباربخشی برای کسب و کارهای آنلاین و اشخاص فعال در اینترنت هستیم تا با استفاده از آن بتوانند از طریق اینترنت درآمدهای بهتری کسب کنند.
نمونهی اولیهی این ایده از سال 96 تحت نام “واسط” به ارائه ی خدمت در حوزهی شبکه های اجتماعی میپرداخت که با توجه به کسب تجربههای ارزنده در سالهای گذشته تصمیم گرفته ایم این خدمات به شکل متفاوت و با نام سجل ارائه گردد.
توجه ما در این نسخه به سمت فروشندگان و ارائهدهندگان خدمات در اینترنت است که بدون ایجاد هزینههای جانبی دیگر، اقدام به کسب درآمد و گردش پول کنند که این گردش پول در رونق بخشهای مختلف جامعه تاثیر گذار خواهد بود.
درحال حاضر ما بر روی شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام و تلگرام کار میکنیم و دوست داریم مشاغل موجود در این پلتفرمها نیز بتوانند بصورت رسمی و قانونی فعالیت کنند و در کنار آن کلاهبرداریهای احتمالی را کاهش دهیم و اعتماد عمومی نسبت به این کسب و کارها را افزایش دهیم.
داستان ما از کجا شروع شد؟
ایدهپرداز و مدیر سجل از ابتدای سالهای 87 در اینترنت مشغول کسب درآمد و شغلهای اینترنتی است و در سال95 تنها چیزی که به آن فکر نمیکرد،این بود که حتی او نیز با همهی سوابق خود میتواند در دام کلاهبرداری اینترنتی بیافتد!
این رسید برای خرید یک لپتاپ استوک جهت انجام بخشی از پروژههای کاری ،در سال 95 از خودپرداز چاپ شده است! مبلغ16.000.000ریالی که از زحمات شبانه روزی چند پروژه جمع آوری شده بود را با فشردن چند کلید به حساب یک کلاهبردار اینترنتی واریز کردم.
بعد از آن در پیامرسان تلگرام(که محل معامله بود) بلاک شدم و دیگر هیچ راهی نمانده بود!
بهتر است این را هم بگویم که رسیدن به این معامله نیز حاصل چندین هفته تحقیق بود اما کسی از یک ساعت خودش هم خبر ندارد و من نیز از این قانون مستثنی نبودم….
تنها اتفاق خوب این ماجرا آنجا بود که برای پرداخت،شماره کارت طرف مقابل را گرفته بودم و این برگه بعنوان تنها سند من که نشان میداد هزینه ای واریز کرده ام در دسترسم قرار داشت!
البته این برگه ها نیز پس از چند روز بصورت خودکار از بین میروند و نوشته های آن ناپدید میشود،شاید عکس گرفتن از رسید تراکنش نیز یکی از بهترین کارهای آنروزم بود!
قسمت بد ماجرا نیز آنجایی بود که با کلی سابقه ی فعالیت اینترنتی و شناختی که افراد از من داشتند،تنها یک سوال برای آنها مطرح میشد:
با اینهمه تجربه و اطلاعات، تو دیگه نباید این اتفاق برات میافتاد…!!!
با اینحال بعد از یکماه که متوجه شدم از من کلاهبرداری شده است،با این عکس به پلیس مراجعه کردم!
تعدادی از اسکرین شاتهای قبل معامله را نیز پرینت کردم و در اختیار پلیس قرار دادم!
البته چیزی ک روز اول شنیدم این بود که اینها مدارک قابل استناد که نشان دهد از شما کلاهبرداری شده است نمی باشد.
اما با پیگیری های زیاد و سوابقی که داشتم، توانستیم مدارک دیگری ارئه دهیم و تقریبا 6 ماه بعد!!! پیامی از طرف کلاهبردار دریافت کردم!
و یک ماه بعد هزینه به حسابم عودت داده شد!
پس از آن فکرهای زیادی به ذهن من میرسید که چرا باید فضا به گونه ای باشد که یکنفر بتواند به خودش اجازه ی کلاهبرداری بدهد یا حداقل آنقدر ترس و واهمه نداشته باشد که دلش بخواهد حدود 7 ماه پول فرد دیگری را در حساب خود بلوکه کند و اگر با یک فرد کاربلد مواجه نشد،بتواند پول را برای خودش بردارد!
اگر من پرداخت اینترنتی میکردم عاقبت ماجرا چه میشد؟
اگر پول را به حساب یک کارت دزدی واریز میکردم چه میشد؟ (کارتی که کلاهبردار ادعا کند مال اوست)
چطور باید از اعتبار طرف مقابل اطمینان حاصل کنم؟
اگر راهنما نداشتم یا از ترس پدر و مادر و… نمیتوانستم بگویم که از من کلاهبرداری شده است،پایان ماجرا به کجا ختم میشد؟ بدون شک به یک ضرر مالی و یک بی اعتمادی به فضای مجازی.
همه این سوالات باعث ایجاد پلتفرمی در سال 96 شد که امروز تکمیل شده آن با نام سجل در اختیار شماست تا بتوانید حتی شده به مقدار کم در مقابل کلاهبرداری های اینترنتی بایستید یا کسب و کار با آبروی خود را از سایر کسب و کارهای مشکل دار جدا کنید و به کسب روزی حلال ادامه دهید.